2 سال و 2 ماه شد
خوشکل مامان، شیرین زبونم: چقدر حرف دارم برات بنویسم و تعریف کنم ولی نمی دونم از کجا شروع کنم و چی بنویسم، از شیرین زبونیات؟؟؟ آره.... بذار از حرفات بنویسم و همه رو برات تعریف کنم تا بدونی مامانی و بابا جونی چقدر از حرفات و از وجودت لذت می برن. کوچولوی مامان، عاشق روژ زدنی ، و تا من می خوام یه کوچولو آرایش کنم می دویی می یای جلو و می گی بیا برای منم ر ژ بزن. چند روز پیش نمی دونم برای چی هی بهانه گیری می کردی منم گفتم بیا نفس مامان، بیا برات رژ بزنم ، دستات رو بالا و پائین کردی و گفتی رژ بدهه، من کوشولوامممممم. قیافه ات دیدن داشت . خدایااااااااااا گاهی نمی دونم چی کارت کنم تا احساسم رو بهت نشون بدم. ************...
نویسنده :
مامانی
12:08